صفحه شخصی علی هاشمی   
 
نام و نام خانوادگی: علی هاشمی
رشته: کارشناسی عمران
شغل:  مدیر اجرایی ، پیمانکار
تاریخ عضویت:  1391/04/08
 روزنوشت ها    
 

 چرا ... ؟؟؟!!! بخش عمومی

10

چرا ... ؟؟؟!!!

چراهایی که در طول زندگیِ روزمرّه برای همگی ما پیش میاد که دلایل مختلفی داره!!!

به دلیل اتّفاقی واسم این سوال پیش اومد و کنکجاو شدم ببینم چراها واسه دیگران به چه شکله...؟؟؟!!!

مثلا واستون پیش اومده که کاری انجام بدین و بعد پشیمون بشید و از خودتون بپرسین که چرا این کار رو انجام دادم؟!

یا به کسی خوبی کنید و اون شخص در عوض تشکر طلب کار هم بشه و شما به خودتون بگین چرا اصلا من این خوبی رو کردم که فلانی طلب کار هم بشه؟!

یا از رفتار کسی برنجید و براتون این چرا پیش بیاد که چرا این رفتار رو با شما کرده؟!

در کاری موفّق نشین و حسرت تلف کردن زمان رو بخورید و چرا بیشتر تلاش نکردین؟!

یا به کسی علاقه داشته باشین و اون بدون دلیل موجّهی شمارو رها کنه و چراش تا آخر عمر عذابتون بده؟؟!!

و .... چراهای مختلف با دلایل مختلف...!!!

مطمئنّم که چراهای دیگران برای بعضی ها میتونه جالب باشه یا در نظر هر کسی شکل متفاوتی داشته باشه....

یکی از چراهای زندگیتون رو که به نظر خودتون مهم تر بوده رو برای بقیّه بازگو کنید.

یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 09:14  
 نظرات    
 
کورش نیکزاد 21:06 یکشنبه 25 تیر 1391
1
 کورش نیکزاد
داداش میشه به زبون ساده بگی منظورت از این جمله هایی که پیچوندیشون تو همدیگه چی بوده؟
معما طرح کردی!!!؟؟
علی هاشمی 09:10 دوشنبه 26 تیر 1391
2
 علی هاشمی
دوست عزیز متأسفانه بنده زبانِ شمارو بلد نیستم ....
مائده علیشاهی 19:08 دوشنبه 26 تیر 1391
2
 مائده علیشاهی
چرا بعضی از افراد در یک مجموعه تخصصی-مهندسی حد و مرزی مشخص برای خود تعریف نمیکنند و به فعالیت شخصی دیگران آسیب می رسانند؟!
علی هاشمی 13:02 سه شنبه 27 تیر 1391
0
 علی هاشمی
خانم علیشاهیِ گرامی برای شروع خوب بود از شما ممنونم، آره واقعا جرا...؟!

امّا شاید نتونستم منظورمو برای دوستان بهتر بیان کنم، یا شاید دوستان نظری نداشتند!!!
هدف من از بیان این روزنوشت ایجادِ بحثی دوستانه و پرداختن به بعضی از مسائی که حتماً برای خیلی از ماها پیش اومده یا پیش خواهد آمد که می خواستم در آخر با استفاده از نظرات به نتیجه ی مثبتی که در ذهنم بود برسیم، امّا...
علی هاشمی 13:14 سه شنبه 27 تیر 1391
0
 علی هاشمی
یه جورایی چراهایی که پیش میاد، بخشی از تجاربِ خوب یا بد رو در زندگی ما تشکیل میده، مهم اینه که درس بگیریم و از تکرار چراهای اشتباه جلوگیری کنیم، بعضی وقت ها هم از بعضی از چراها به هر دلیلِ اعتقادی یا انسانی باید گذشت و مردانگی به خرج داد، من تقریباً بیشتر راهنمایی کردم تا ببینم دوستانم به اون نتیجه ی اخلاقی که من در ذهن دارم میرسند...
م افتخاری 15:23 سه شنبه 27 تیر 1391
1
 م افتخاری
چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
برگرفته از شعر مولانا:
"چه دانستم که این سودا مرا زین سان کندمجنون

دلم را دوزخی سازد دو چـشمم را کنــــد جیحــــون
چه دانستــم که سیلابـی مـــرا ناگاه بــربایـــد
چـــو کشتی‌ام درانـــدازد میان قلــزم پـــر خــــون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافــد
که هــر تخته فـــرو ریـزد ز گـردش های گوناگــــون
نهنگی هـم بــر آرد ســر، خــورد آن آب دریا را
چنان دریای بی‌پایان، شـــود بی آب چـون هامــــون
شکافـد نیز آن هامــون نهنگ بحــر فـــرسا را
کشـــد در قعـر ناگاهان، بدست قهـــر چــون قـارون
چــو این تبدیل ها آمــد نه هامون مانـد و نـه دریا
چه دانم من دگر چون شد، که چون غرقست در بی‌ چون
چه دانم های بــسیارست لیکــن مـــن نمی‌دانم
که خــوردم از دهان ‌بنــدی در آن دریا کفی افیـــون"
مائده علیشاهی 23:08 سه شنبه 27 تیر 1391
1
 مائده علیشاهی
خب جناب هاشمی بعضی از چراها هم از پس اشتباهات خود ما نشأت نمیگیره,بلکه چراییست با علامت سوال بزرگ که از اشتباهات دیگران نشأت میگیرد و مرتباً ما از خود میپرسیم چرا؟؟چرا؟؟!!و نمیتوان نگفت!تا وقتی که به جواب آن برسیم که تقریباً محال است!
علی هاشمی 01:28 آدینه 30 تیر 1391
0
 علی هاشمی
سلام خانم علیشاهی گرامی،

بله شما درست می فرمایید اما همیشه هم اینجور نیست، گاهی اوقات هم خود ما عامل پدید آمدن چراها میشیم، به طورِ مثال جناب مهندس نیکزاد در روزنوشت آقای مهندس خورشیدی که شعری از خودشان نفل کرده بودند، عرضی به بنده فرمودند که کمی لحن شان درخورِ ایشان نبود و دوست دیگری هم نظرشان را تأیید کرده بودند و نظراتشان در یکی از روزنوشت های شما هم باز در شأن نبود که در کل به بنده برخورد، در همین راستا من هم کامنتی در جواب برایشان نوشتم که باز هم درخورِ من نبود و اپراتورِ محترم سایت اجازه ی درج این نظر را نفرمودند که بنده ناراحت شدم و خواستم اعتراض کنم که چرا تبعیض قائل شدند؛ اما پس از کمی فکر خوشحال هم شدم که این نظر تند را درج نفرمودند که باعث شود شخصیّت من هم زیرِ سؤال برود، نا سلامتی ما همه تحصیل کرده ایم و این رفتارها از ما به دور است و باید با یکدیگر دوست باشیم.

من از جنابِ نیکزاد عذرخواهی می کنم چون نظرِ بنده باعث شد که ایشان چنین برداشتی کنند و خدا گواه است که من قصد توهین به هیچ شخصی را ندارم آن هم جنابِ ویراستارِ عزیز که واقعاً ایشان را استاد ادبی خود می دانم و از بحث با چنین شخص با معلوماتی لذت هم می برم چون عامل یادگیری ست.

کاش ایشان بودند و خودشان قضاوت می نمودند، برایشان آرزوی سعادت دارم.

جناب نیکزادِ عزیز به قولِ خودتان داداشم نظرِ شما چیست؟
طرزِ لحنِ بیانتان صحیح بود؟!

جناب مهندس افتخاری دوستِ خوبم سلام،

از شعرِ زیبایتان سپاسگزارم، اگر لطف کنید شما هم نظر بدهید خوشحال میشویم.

خلاصه که نتیجه ی اخلاقی این مبحث را بعداً اعلام می کنم.
علی هاشمی 07:41 شنبه 7 مرداد 1391
0
 علی هاشمی
از مشارکت های بی بدیع تان واقعاً سپاس :)

نتیجه گرفتیم که هیچ نتیجه ای ندارد ....... :(
م افتخاری 12:34 شنبه 7 مرداد 1391
0
 م افتخاری
آقای مهندس هاشمی گرامی:
برخی اوقات که لابد نباید شرایط اکنون باشد که مولانا نیز به آن اشاره کرده‌است، آنقدر چراها بسیار میشود که لاجرم از میزان دانایی ما فزونتر میگردند. همانند غرقه‌ای گرفتار در دریای متلاطم و ناآرام .
به هر سو به نظرم پاسخ چراهای متعدد را گاهی با تغییر موضع میتوان دریافت کرد.
حسن ابراهیمی 22:45 دوشنبه 16 مرداد 1391
0
 حسن  ابراهیمی
سلام به همگی

از نظرات زیبا و منطقی دوستان بزرگوار استفاده بردم و نتیجه ی داداش علی هم بهترین نتیجه برای این بحث هستش .

علی جان اونقدر که از این چراها در گذر زندگی در کمین ما نشستند که اگر بهشون اهمیت بدیم ،‌ همواره باید در حالتی مثل افسردگی و ناراحتی و پریشانی زندگی کنیم و رنگ و بوی شادی رو هرگز نبینیم و نچشیم .

چراهای زندگی ما با هم متفاوت هستند ، منظورم اینه که بزرگ و کوچیک هستند ، با کوچولوهاش میشه کنار اومد و آسیب رسانی کمتری داره واسه ما و بالاخره میشه ازش گذشت ، اما چراهای بزرگ تاثیراتشون کاری تر و عمقی تره ،

مثلا یه دیونه ای یه سنگی میندازه توی چاه که صدتا عاقل هم نمی تونند از توی چاه درش بیارن ، فرض کنیم توی جاده ای فقط بخاطر عدم رعایت قوانین رانندگی از طرف یک راننده حادثه ای رخ میده و اتوبوسی با جمعیتی از سرنشین به ته دره میره و آنچه که نباید پیش می اومد پیش میاد ، شاید در بین این جمعیت کودکی بود که در بزرگسالی مخترع بزرگی میشد و به زودی جهانی رو متحول میکرد ولی با وقوع این حادثه جهان از آن تحول عطیم محروم میشه.

همین که ما آدمها توان پیش بینی آینده رو نداریم واسمون نعمت بزرگیه ، چون اگر چنین توانی داشتیم اون راننده ی خاطی رو بخاطر محروم کردن دنیا از یک تحول بزرگ مجازات می کردیم و در امتداد این حادثه ماتمی بزرگ میگرفتیم و و و غیره ...............

با وجود چراهای بزرگ در زندگی و تاب نیاوردن در برابر این چراها ، اتفاقات خیر اخلاقی ( مثل طلاق ، کینه ، حسادت ، قهر و بیزاری بعضی ها نسبت به همدیگر ) صورت می گیره و زندگی آنطوری که باید در مسیر اصلی خودش حرکت کنه ، حرکت نمی کنه و خاطراتی ناشیرین از خود بجای میگذاره.

اگر هر کسی به خودش رجوع کنه و تمامی چراهای زندگی رو در خودش جستجو کنه و همیشه سعی کنه بهترین کاری که در حد و توانش داره انجام بده ، دیگه کسی نمی گه : چرا باید اینطور میشد ، چرا باید اونطور میشد .

با تشکر از شما علی جان و سایر دوستان محترم ، موفق باشید